سلام مهربونها خوبین خوشین؟سلامتین ؟ خدا رو شکر
و اما ادامه خاطرات ما در دفترچه مجازیمون
بالاخره بعد از یک ماهی و اندی که اومدیم تهرانتازه چیدن خونه و جاسازی وسایل ها تقریبا تموم شدو یه نفس راحتی کشیدم دیروز یه خانمی که تو خونه مامانم اینا کار میکنه اومد خونمون و همه جا رو برق انداختخیلی از کارش خوشم اومد ماشالله زرنگ و فرز بود و تند تند همه جا رو تمیز میکرد و خوبم تمیز میکرد سرامیک ها رو با وایتکس و دستمال پاک کرد الان خونه حسابی برق میزنه تصمیم گرفتم فعلا ماهی دوبار بیارمش!
خونمون خیلی جاهاش هنوز خالیهو باید کلی چیز میز بخرم که پر بشه مخصوصا وسایل تزئینی و تابلو و اکسسورییه راهروی تقریبا دراز هم داریمکه هنوز فرش نداره! باید فرش هم بخریممیخوام از این فرش های مدنو بخرم که دیروز با سرچی که تو نت زدم خیلی بد گفته بودن از کیفیتش ولی طرح و مدلشون رو دوس دارم کسی پیشنهادی چیزی نداره برا یه راهروی دراز؟!
مبل هامون هم احساس میکنم کمه! آخه این مدل جدیدا اکثرا هفت نفره بودن و یه نیم ست راحتی لازم داریم برا جلوی تی وی حالا کم کم باید خرج کنیماز اونور هم بورس همش میره بالا آدم دلش نمیاد پولاشو خرج کنه و دوس داره هی بریزه تو بورس و سهم بخره!
جاتون خالی جمعه بعد از صبحانه هوا عالی بوداز وقتیکه اومدیم تهران تصمیم گرفته بودیم کلی بریم پارک ملتولی تا حالا وقت نشده بود که بالاخره جمعه طلسمش شکستو چهار تایی رفتیم و صفا کردیم حساااابی
ماشین چهار چرخ آرین و سه چرخه آرتین رو برداشتیم و پیاده رفتیم پارک فوق العاده بودپارک ملت شده بود پارک لاله ها
چقدر گل لاله کاشته بودنچقدرررررر زیبا بودن لاله ها انواع رنگهاش بود خیلی دلباز بود چقدر خداییش خرج کردن برا همین لاله ها!
لذت بخش بود کلی قدم زدیم و نفس کشیدیم بچه ها خیلی خوشحال بودن ناهار رو کنار دریاچه ساندویچ خوردیمو رفتیم سمت فضای بازی کودکان و آرین کلی هم اونجا بازی کردو قدم زنان برگشتیم خونه و خیلی خوش گذشت خیلی وقت بود همچین پارکی نرفته بودیم
چند تایی از مدارس منطقه ۳ رو با آرین رفتیم و فرم پیش ثبت نام پر کردیمچند تاییشون هم زنگ زدن برا مصاحبه و تست! یکیشون رو که جلسه مشاوره داشتن به همراه مازیار رفتیم!
حالا ببینیم خدا چی میخواد و قسمتمون کدوم مدرسه هست واقعا انتخاب کردن مدرسه سخته!هنوزم بین مدرسه غیر نتفاعی و دولتی خوب دو دلم!
یه سر هم کانون موسیقی پارس تو خیابون شیخ بهایی رو رفتیم و کلاسها رو پرس و جو کردیمکه گفتن دوره مقدماتی برا سن آرین جون دو سالهکه بعد از گذروندنش میتونه رو یه سازی که مد نظرش هست کار کنه
گل پسر رو ثبت نامش کردیماز اونجایی که همیشه علاقه خاصی به موسیقی داشتم هیچ وقت نشد که ادامه بدم و یاد بگیرم بیشتر به خاطر جابجایی هایی که داشتیم حالا به حول و قوه خداوند آرین موسیقی رو شروع کرد امیداورم که بتونه با علاقه ادامه بده و موزیسین حرفه ای بشهاحتمالا خودمم برم ثبت نام کنم
علاوه بر هزینه ای که برا ثبت نام ترمش پرداخت کردیم وسایل جانبیش هم که باید میخریدیم خریدیم و کلی هم هزینه اونا شد و به نظرم خیلی گرون اومدولی چه میشه کرد زندگی همینه!دیگه باید کیف کرد و خرج کرد و خوشحال بود.
آرین با دیدن وسایل خیلی خوشحال شدو با زدن فلوت تو ماشین حسابی گوشمون رو نوازش داد .دوم اردیبهشت جلسه اولشون بود که خیلی منتظر بود که بره کلاسشون هم گروهیه و حدود ۱۵ نفری هستن تو کلاس که قراره تو این دوسال بلز و فلوت و نت خوانی و آهنگ و شعر کار کنن باهاشون
آرین بعد از کلاس اومده بیرون و بهش میگم مامانی چطور بود کلاس؟ خوشت اومد راضی بودی؟
آرین: مامانی نمیدونی چقدر خوب بود یعنی خیییییییییییییییییلی خوب بود خیلی حااااااااااااااااااااااال داد!
آرین جون مگه چیکار کردین؟
آرین: مامانی میدونی خیلی کیف کردیم خییییییییییییییلی خانوم معلم ها ...
که با هم اومدیم تو ماشین و کلی برام توضیح دادو خواهش کرد که دیگه کلاس رو نصفه نذاریم و کامل برهکه بهش قول دادم تا آخرش همراهش باشم که تموم کنه
عاشقتونم کوچولوهای دوستداشتنیم