سلام سلامی بهاری و بارانی از شهر زیبای تهران
عجب بهاری داره این شهر هر روز باران و هوای تمیز همه جای شهر تمیز و سر سبز چقدر کیف میده رانندگی تو این شهر!
خدایا شکرت به خاطر همه چیبه خاطر نعمتهای خوبتو به خاطر همه لطفت در حق من خدا جونم خیلی دوستت دارم به من و خانواده ام اول سلامتی بعد طول عمر بدهتا از نعمتهای بی دریغت نهایت لذت رو ببریم و سپاسگذار این همه مهربونیات باشیم
امسال تعطیلات عید بیشترین چیزی که آرین رو خوشحال کرد عیدی دایی حمید رضا ۸ تا ۵۰۰۰ تومنی نو بودو هر جا میرفتیم به همه میگفت و برنامه ریزی میکرد چی بخره و به من میگفت مامانی میتونم با اینا سی دی اکس باکس بخرم ؟چند تا میتونم؟! خیلی پسرم !آرین: خیییییییییییییلی؟
خاله نسیم گل هم ۵ تا ۵۰۰۰ تومنی به آرین عیدی داد که خوشحالی پسری دو چندان شد دستتون درد نکنه
مامان خورشید مهربون چون میدونه آرین به اندازه کافی اسباب بازی داره همیشه براش کادو لباس میخره امسال هم عیدی لباس سه تیکه بن تن که تو عکسها تنش هست رو خریده بود ولی آرین به اندازه پولهایی که از دایی گرفت خوشحال نشد و نمیدونستم گل پسرم اینقدر پول دوست داره !
مامان شهین هم وقتی کادوش رو به آرین داد آرین گفت مامان شهین لباسه؟!مامان شهین گفت نه بابا مگه من بیکارم برات لباس بخرمنخیر قربان !باز کن ببین چیه که آرین باز کرد و اسباب بازیش رو دید که میز بیلیارد بودو باز هم به اندازه عیدی که دایی داده بود خوشحال نشد!
حالا قراره یه مقدار پول بزاریم رو پولهاش و یه دوچرخه خوشگل ایندفعه سایز بزرگ براش بخریمبا یه قفل گنده که دیگه آقا دزده نتونه ببره! و چند تایی سی دی اکس باکس!به درخواست پسری
آرتین خیلی بامزه غذا میخوره یعنی هر چی میزارم تو دهنش با دستش در میاره و نگاه میکنه دوباره میزاره تو دهنشبا انگشت شصت و سبابه اش انقدر خوب چیزها رو برمیداره میبره سمت دهانش واسه همین هر وقتی غذاهاش رو تکه های درشت درست میکنم و میزارم جلوش خیلی بامزه میخوره
آرتین بلا خیلی فرز شده همه جای خونه رو در عرض ایکی ثانیه چهار دست و پا میچرخه و جدیدا هم یه تاتیرو خریدم براشخیلی چیز خوبیه و خیلی دوسش داره با اونم کلی حال میکنه و راه رفتنش خیلی خیلی خوب شده
ولی بازم هر وقتی سرش میخوره زمین و اینور اونور و گریه اش در میادکنترلش خیلی سخت شده به نظرم بدترین موقع سن بچه الانشه!درسته خیلی شیرینه و آدم میخواد درسته بخوردتشولی کنترلش هم خیلی سختهمخصوصا که هر چی میبینه رو زمین و میزاره تو دهنش و هر روز اسهاله!
همه چی رو میگیره و بلند میشهخیلی دوست داره همش وایستهاز میز تلویزیون گرفته تا مبلها و صندلی و اپن آشپزخونههمه رو میگیره و بلند میشه هر چی رو میز تلویزیون وسایل تزئینی هست میکشه و میندازهاکثر مجسمه هامون بیچاره ها ضرب دیده شدن
چند وقت پیش رفته بود سمت اکس باکس آرین و دکمه اش رو زده جا سی دیش باز شده و دستش رو گذاشته رو جا سی دی که بلند بشه جا سی دی صدا داده و آرین داد زد مامانی بیا این آرتین رو بردار اکس باکسم داغون شدرفتم دیدم واییییییی چیکار کردهجا سی دی کج شده بودبازم خدا رو شکر نشکسته بود
به زحمت جا انداختم و خدا رو شکر کار کرداز اون موقع دیگه هر وقت آرتین میره سمت تلویزیون میبینم آرین از پشت بغلش میکنه و میبره میزاره اون سمت خونه تو اتاقهاو برمیگرده و اما آرتین از رو نمیره و چها دست و پا اون مسیر طولانی رو با زانو های دربداغونش که اکثرا نمیزاره زمین و رو نوک انگشتاش میره خودشو میرسونه به آرین و تلویزیون و این کار چندین بار اتفاق میفته
چند وقت پیش داشتیم کرج از یه خیابونی که پر مبل فروشی بود رد میشدیمبه مازیار گفتم نگه دار بریم ببینیمکه وسطای مبل دیدنمون آرین به من گفت مامانی بیا یه چیزی میخوام بهت نشون بدم گفتم چی؟گفت حالا بیا! دستمو گرفت و منو برد بیرونو یه فنچ سفید خوشگل و ناز با نوک قرمز رو بهم نشون داد که اینور اونور میپرید و نمیتونست درست حسابی پرواز کنه
منم شجاع شدم و رفتم گرفتمش و به مبل فروشی نشونش دادیم که مال شماست گفت نه! که مجبور شدیم بیاریمش خونه چون یه گربه همونورا کمین کرده بود از قضا خونه مامان شهین همسایه شون اومده بودن عید دیدنی که فنچ رو دیدن و گفتن ما یه مدت نگه داری میکردیم و قفس خالی و ارزن داریم که مازیار رفت و ازشون گرفت و خدا غذا و خونه اش رو هم براش فرستادگذاشتیم تو قفس و آوردیمش تهرانکه چند روز بعدش دیدیم دایی جون یه دوست خوب عین خودش رو هم براش خریده و اینجوری شد که آرین فنچ دار شد
از قضا دوست جدید آرین به اسم آرشطبقه پایین ساختمونمون هم یه جفت مرغ عشق خیلی خوشگل داره که هر وقتی با قفسشون میاره خونه ما و با آرین حسابی مشغولن و آرین آموزشهای لازم رو از آرش خان میبینه و آرش پسر خیلی خوب و مودبیهو حسابی تو این چند وقته با آرین دوست شده ولی اختلاف سنیشون ۵ ساله و خیلی زیاده ولی آرین رو دوست داره و آرین هم آرش رو خیلی دوست داره
این روزها درگیر پیدا کردن مدرسه برا آرین هستمو خیلی استرس الکی دارم و نگرانممیخوام بهترین مدرسه ثبت نامش کنمنه اینکه خیلی رو درس تاکید کنن نه! مدرسه ای باشه که محیطش شاد باشه و تفریحات و اردو و گشت و گذار و ورزش جزو برنامه هاشون باشه طوری که آرین رفت مدرسه با اشتیاق بره و خوشش بیادچندتایی مدرسه غیر انتفاعی رو که سمت خونمون بود رو رفتم ولی محیطشون کوچیک بود تعداد دانش آموزان پیش دبستانیشون هم ۶ ۷ نفر تو یه کلاس که چنگی به دلم نزد ! یه مدرسه غیر انتفاعی هست به اسم والعصر که ساختمانش نوساز و تقریبا بزرگه اونم میخوام یه سر بزنمو مدرسه دولتی افشار رو هم همینطور ! دولتی رو شنیدم میگن تعداد بچه هایی که ثبت نام میکنن خیلی زیادهو یکمی دو دل شدم حالا باید برم از نزدیک ببینم
مدارس سلام و رشد و سروش و پند هم که به ما تقریبا دور هستن سمت فرمانیه و قیطریه و پاسداران و شیخ بهایی نمیدونم واقعا ارزشش رو داره بفرستمش یا نه؟! اگه انقدر خوب باشه و تاپ که میفرستمش!چون بالاخره ما اجاره نشینیم و مکانمون ثابت نیست میتونیم سال دیگه نزدیک مدرسه اش خونه بگیریم !البته سایت مدرسه رشد رو که داشتم نگاه میکردم برنامه های فوق برنامه خیلی زیاد داره و به نظرم کامل اومد همه مراسمها رو که تو تقویم هست رو براش برنامه دارن! تو مدارس منطقه ۳ چند تایی که رفتیم سمت شریعتی دیدیم نمیدونم آیا واقعا با مدارس خیابون خودمون فرقی دارن یا نه؟! اصلا چطوری میشه فهمید
خلاصه که کار خیلی سختیه و درگیرمو استرس دارم!ممنون میشم اگه کسی اطلاعاتی در مورد مدارس داره با من در میون بگذاره