Quantcast
Channel: آرین و مامانی و آرتین
Viewing all articles
Browse latest Browse all 205

آرتین 11 ماهه شیطون و شیرین

$
0
0

سلام دوستان عزیزم

احوال ؟ خوبین خوشین؟

چند وقتی هست این پست رو نصفه نیمه نوشتم و پاک کردم نمیدونم چرا نمیشد که بسندمش بالاخره امروز ثبتش میکنم

 روزهایی که گذشت پر بود از لحظات شادی و نشاط مهمون داشتم مهمونی رفتیم از هوای بهاری لذت بردیم کی گفته تهران هواش آلوده استما که از وقتی اومدیم همچین هوایی ندیدیم ! هوا بسیاااااار پاک و دلپذیره  لذت میبریم از هوای بهاری پایتخت امسال کلی بارون دیدیم و هنوز کولرها رو روشن نکردیم انقدررررررررر که هوا خنکه!همه فصلها سر جای خود چقدر خوبه اینجوری باشه! اهواز اکثرا تابستون بود و تبریز و اردبیل همش زمستون... تهران رو عشقه !خدایا شکرت بابت نعمتهای خوبت

          

               

آرتین بلای خونه ما کلی بلاتر شده و شیرینتر ۱۵ روز مونده به تولدش شروع کرد به دس دسی کردن  هر کی بهش میگه آرتین دست بزن شروع میکنه به دست زدن و کلی هم کیف میکنهوقتی همه تشویقش میکنن! به قول آرین آرتین دیگه متوجه حرفامون میشه و هر کاری میگیم میکنه!آرتین بای بای کن ! بای بای میکنه

         

وای وای وای اگه ببینین چقدر بلا شده وقتی چیزی رو از رو زمین برمیداره بهش میگیم آرتین نه نه! نخوریهااا بدده پا به فرار میزاره و وسط راه وایمیسته یه نیم نگاهی میکنه و با شنیدن نه بدده دوباره فرار و بر قرار ترجیح میده و بازی بازی میکنه باهامون جیگرررررررررمه!

               

راه رفتنش هم که خیلی خیلی بهتر شده ۷ ۸ قدم تبدیل شده به ۱۵ ۲۰ قدم از اینور خونه به اونور خونه رو میره البته مبلها رو میگیره و بلند میشه! خودش هنوز نمیتونه وسط خونه بلند بشهبعد از راه رفتن با تشویق من و بابایی آرین مواجه میشه و کلی ذوق میکنه و دوست داره چندین بار از اینور به اونور بره و بیاد!

            

جونممممممم آرتین انقدر باحال ناز میکنه که هر کی میبینه بهش میگه گل پسر مگه تو دختری انقدر ناز داری و خودتو لوس میکنی؟عزززززززززیزم چقدر بچه اینوقتهاش شیرینه و دوستداشتنی مخصوصا حوصله کنی و همش وقتت رو باهاش بگذرونی که کلی انرژی میدهولی خیلی وقتها حوصله اش رو ندارم چون به بقیه کارهام هم باید برسم صبح ها تا بیدار بشن تا ساعت 12 پشت کامپیوترم و دستم به کاری نمیره!

12 به بعد هم که بیدار میشن باید ناهار درست کنم که کمتر وقت میکنم بازی کنم که وسط کارهام یه گریه هایی میکنه و نمیمونه تو زمین بازیش طوری که بعضی وقتها از گریه زیاد یه دفعه غش میکنه و ریسه میرهو نفسش بالا نمیاد! مازیار گفت آهن باید بهش بدم به خاطر کمبود آهنه که اینجوری میشه تا بغلش میکنم زودی آروم میشه

                  

به هیچ وجه حاضر نیست تو ماشین تو صندلیش بشینه و دوست داره فضولی کنه و بیاد پیش آرینچند وقتیه مجبورم دو تاییشون رو میشونم جلو و کمربند میبندممیدونم خطرناکه ولی چاره ای ندارم اگه اون پشت بزارم از گریه کردن زیاد ریسه میره و غش میکنه

آرین همچنان کلاس موسیقی و اسکیت رو با علاقه میره و دوست داره عاشق جاده تندرستی باشگاه انقلاب شده هر وقت میریم اسکیت خواهش میکنه که یه سر هم بریم جاده تندرستیکه من به خاطر کمبود وقت نمیتونم خیلی وقتها حرفشو گوش کنم 

               

یکی از جمعه های گذشته با بابا مازیار و خاله نسیم رفتیم باشگاه انقلاب و جاده تندرستی و پیاده روی کردیم وسط راه به درخواست آرین جون ایستادیم برا استراحت!  چایی و سوپ کیک خوردیم خوشمزه بود و حسابی چسبید راهمون رو ادامه دادیم و آخرای پیاده روی باشگاه بولینگ بهمون چشمک زد و باز دوباره به درخواست آرین و موافقت بقیه رفتیم سمت بولینگو یه شارژ یکساعته گرفتیم و بازی کردیم خیلی حال داد یکسالی بود بازی نکرده بودیم و در آخر هم بابا مازیار برنده شد آرین هم خیلی خوب بازی میکرد اکثرا توپ هاش میخورد به هدف و تو سانس اول گل پسری دوم شد و مامانی آخر

               

و در آخر اینکه دو تا پسرا خیلی خیلی خوب با هم کنار میان و با هم بازی میکننمنتظر همچین روزی بودم آرین تو همه چی نظر آرتین رو میپرسه خیلی باحاله آرتین به نظرت اینو چیکار کنیم؟ آرتین هم با زبون بی زبونی با داداشش همکاری میکنه بیشتر حواسش به بازیه و هر وقتی هم غش غش میخنده! چقدر خوبه دو تا بچه داشتن یادمه آرین که تنها بود هیچ همبازی نداشتولی الان خوش به حال آرتین

پ.ن: پولهایی که تو عکس دست آرین هست جریاناتی داره که تو پست بعدی راجع بهش خواهم نوشت

پ.ن2: مریم بورسبه روز شد


Viewing all articles
Browse latest Browse all 205

Trending Articles