سلام
عشق یکساله من تولدت مبارک
شب تولد آرتین رو نمک آبرود بودیمو روز تولدش رو جاده چالوس!
به همراه بابایی و آرین کلی دست زدیم و شعر خوندیم آرتین جونم تولدت
مبارک
یکسال گذشت
مثل اینکه همین دیروز بود
خیلی خیلی زود گذشت
بعد از برگشتن از شمال تولدی خانوادگی به همراه مامانم ایناگرفتیم و عکس های یادگاری انداختیم و به بچه ها خوش گذشت
آرتین یکساله خندون ما
تعطیلات خرداد رو قرار بود مالزی باشیمولی سر از شمال در آوردیم
چرا؟!
به خاطر اشتباه و سهل انگاریه کارمند ثبت احوال!
که اسم پدر آرین رو تو کامپیوتر به جای مازیار زده بازیار !
منتظر تمدید پاسپورت آرین بودیم که نیومد و مجبور شدم با گل پسری برم
اداره گذرنامه شهر آرا و اونجا با مشکل نقض فنی مواجه بشم! و از اونجا بفرستنمون به گذرنامه
تهرانپارس
و
اونجا متوجه بشیم که مشکل کار کجا بوده
!بله! از ثبت احوال شیراز !
که گفتن به این زودیها مشکلتون حل نمیشه و طول میکشه! این شد که قسمت
نشد بریم کوالالامپور!
شمال خوش گذشت موقع رفتن خوردیم به ترافیک و ۹
ساعته از جاده هراز رسیدیم آمل!
آرین در جاده هراز
۵ ۶ سالی میشد شمال نرفته بودم ولی خیلی عالی شده بودهمه جا تمیز و
کلی مغازه و اکثر خیابونها هم چهار بانده و خیلی حال داد
ولی جای خوبی گیرمون نیومد چون از قبل رزرو نکرده بودیم همشون پر بودن
یه ویلا لب دریای
نوشهر گرفتیم خوب بود ولی ساحلش سنگی بود و نشد استفاده کنیم
یکروز هم نمک آبرود رو رفتیم سوار تله کابین شدیم
دوست داشتیم سورتمه
هم سوار بشیم ولی آرتین رو راه ندادن
و خستگی زیاد باعث شد برگردیم ویلا و استراحت
کنیم
آرتین یکساله ما بلایی شده تو ماشین اصلا یه جا
بند نمیشد تو صندلیش نمینشست و همش جلو تو بغل من بودو در حال بررسی همه چی!
اونقدر فلش ضبط رو در اورد و ما ازش گرفتیم که آخر سر گم شدغذاهای شمال خوشمزه شده بود نسبت به دفعات پیش
باقلا قاتوق و کباب ترش خوردیم خیلی خوشمزه بود و حسابی چسبید!
اشبیل ماهی (به گفته
شبخیز) هم امتحان کردیم ولی زیاد جالب نبود و خیلی شووووووور بود!

ساحل نوشهر رو رفتیمآرین و آرتین آب بازی و شن بازی کردن
و با کمک هم یه قلعه بزرگ ساختیم
این وسطا آرتین هم از فرصت استفاده کرد و کلی شن خورد
و آرتین بلا
آرتین عشق مامان تو یکسالگی ماما - دد - به به - هر وقتی بابا - ااااا (با فتحه) - میگه و ما رو شاد و خندون میکنه
و در آخر آرین و مامانی و آرتین و بابایی