سلام دوستان عزیزم
احوالات خوبه ؟ تعطیلات خوش گذشت؟ خدا رو
شکر
به ما هم خوش گذشت و از
بودن در کنار عزیزان و خانواده لذت بردیمعروسی خیلی خیلی خوش گذشت
مراسم عروسی عالی بود و کلی کیف کردیم
عروس و داماد بسیااااار شیک و زیبا و رمانتیک و دوستداشتنی بودن
نوشین جونم
خیلی ناز شده بود.
عزیزم برات آرزوی خوشبختی میکنم
روز ۱۱ فروردین عروس و داماد رو بردیم فرودگاه و باهاشون خداحافظی
کردیم و رفتن سوئد
اشک تو چشامون جمع شده بود انشالله که هر جا هستن سلامت و خوشبخت و
موفق باشن
۱۲ فروردین رفتیم شهروند
و کلی خرید کردیم و بعد از خرید دیدیم گشنه ایم و شام تو خونه نداریم گفتیم
شام کجا بریم کجا نریم
که تصمیم گرفتیم بریم "گیلانه"
رستوران خیلی شلوغ بود چند دقیقه ای تو صف بودیم که میز خالی بشه
غذا کباب ترش و
ماهی تیلاپیا با سینی مزه شمالی (کشک بادمجان و ماست اسفناج و ماست بادمجون و ... )
سفارش دادیم
دفعه اولم بود که کباب
ترش میخوردم ولی از مزه اش خوشم اومد
ماهیش هم که فوق العاده خوشمزه بود مخصوصا طبخش
ترد و لذیذ بود خیلی دوست داشتم سینی مزه اش هم خوشمزه بود
آرتین نشسته بود کنار مازیار و مازیار کلی بهش ماهی پلو و سوپ داد انقدر خوب با اشتها میخورد که آدم کلی کیف میکرد
بر عکس آرین که هنوزم که هنوزه از غذا فراریه!
بعد از شام برای چایی رفتیم خونه مامان
ایناو تا ساعت ۱
نصفه شب نشستیم و برنامه ۱۳ بدر رو با هم ریختیم
که بریم پارک ملت
که زیاد تو ترافیک نمونیم
و یه جای خیلی خوب بساطمون رو پهن کردیم و مامانم کباب کوبیده آورده
بود سیخ زدیم و کباب کردیم
جای دوستان خالی خیلی خوشمزه بود و خوش گذشت
مامان خورشید در حال سیخ زدن کوبیده
بدمینتون و تخته نرد و
توپ بازی کردیم
آرین خیلی از بدمینتون خوشش اومده بود و حاضر نبود راکت رو به کسی بده
و همش با مازیار بازی میکرد
آرتین هم بعد از کلی بازی کردن با خاله ها تو چادر خوابید
و سیزدهمون اینچنین
بدر شد
فردای سیزده بدر مازیار رفت اهوازو من به همراه مامانم رفتیم یافت آباد برا خرید مبل و سرویس تخت برای
آرین
تصمیمم این
بود که با مامانم بگردیم و بعد با مازیار بریم بخریم
که یهویی یه مبلی چشممون رو گرفت که هم قیمتش مناسب بود هم مامانم خیلی
خوشش اومد
و بالاخره یکروزه
مبلها رو هم خریدیم و فاکتور کردیم
آرتین و مامان خورشید در عروسی نوشین جون
ایندفعه دوست داشتم مبل راحتی رنگی اسپرت
بخرممثلا بنفش
ولی بازم نشد و مبل کلاسیک(نیمه استیل) خریدم
برا آرین هم چند وقتی بود میخواستم سرویس خواب مک کوئین رو بخرم
که اونم خریدیم و دست
پر برگشتیم خونه!
تهران خیلی خوبه و دوسش دارمهر روز با مامان جونم بچه ها رو برمیداریم و با ماشینم یه جایی
میریم
و میگردیم
چند روز پیش تجریش بودیم
بازار میوه و سبزیش خیلی حال داد
کلی سبزی پاک شده و خرد شده خریدم و دوری اونورا زدیم
و آش رشته و حلیم خوردیم خیلی چسبید و خوش گذشت
پریروز برا خرید پرده رفته بودیم زرتشت دو سه
دوری خیابون رو بالا پایین رفتیم و چیزی انتخاب نکردیمقیمتها اکثرا متری
بالای 100 تومن بود و خیلی کم پرده زیر 100 تومن بود
مامانم دیروز گفت بیا یه سر هم بریم مولوی!
ماشین رو برداشتیم و بعد از ساعت 5 که طرح اصلی تموم شد رفتیم سمت
مولوی
خیلی شلوغ
پلوغ بود
سر از
شوش هم در آوردیم
بالاخره بازار پرده فروشها رو پیدا کردیم و
ماشین رو پارک کردم و آرتین رو گذاشتم تو کالسکه و راه افتادیم سمت پاساژ واااای باورم نمیشد قیمتها خیلی با زرتشت فرق داشت
اصلا متری بالای صد تومن پرده نبود و یا اگه بود خیلی کم !
شاید جنسها کمی فرق داشتن ولی خیلی هاشون هم مشابه هم بودن
باورتون نمیشه پرده ها متری 30 تومن 40 تومن دیگه گرون هاش 60 70
تومن!
کار دیگه ای که این چند روزه کردم این بود که
رفتم آموزش پرورش ناحیه 3 و لیست مدارس دولتی و غیر انتفاعی رو پرسیدم که دو تا آدرس
سایت دادن که اونجا نگاه کنم که خیلی عالی شد
حالا مدارس رو دارم بررسی میکنم اولین چیزی که برام اولویته اینه که
محیط مدرسه بزرگ باشه و شبیه مدرسه باشه نه خونه!
یه چیزی هم که این چند روزه فکرشو و کردم با مازیار هم صحبت کردم و به
یه نتیجه رسیدیم این بود که امسال آرین رو بنویسیم پیش دبستانی
به امید خدا
آرتین خیلی خیلی بامزه شده و آرین هم آقا
میخواستم در
مورد کارهاشون بنویسم ولی این پستم خیلی طولانی شد
دفعه بعد سعی میکنم بیشتر از بچه ها بنویسم
ببخشید که دیر شد آپ کنم سرم خیلی شلوغ شده و صبح تا شبم پره
و وقت سر خاروندن
ندارم مدام در حال رفت و آمد به خونه مامانم هستیم و در حال خرید برا خونه !