پسر کوچولوی من دیگه بزرگ شده و حالا دیگه ۴ سالشه و نسبت به پارسال خیلی بزرگتر شده و خیلی کارهاش رو خودش انجام میده لباس هاش رو به تنهایی میپوشه و در میاره... موقع مسواک زدن ازم میخواد خمیر دندون رو خودش بزاره رو مسواک و خودش مسواک بزنه و خودش دهنش رو با آب بشوره و مجبوریم هر شب بعد مسواک کل لباساش رو عوض کنیم باید برم یه پیشبند بخرم براش...
آرین ۴ ساله ما کماکان تو اتاق خودش نمیخوابه چون تا همین دیروزش خودم نمیخواستم ولی الان دیگه ماشالله بزرگ شده و تو تخت دو نفره ما جا نیست و باید بره اتاق خودش...یکی دو روز اول خودم باهاش میرفتم اتاقش و من رو زمین دراز میکشیدم و آرین تو تختش و بعد از خوندن کتاب و لالایی و حرف زدن خوابش میبرد.
ولی حاضر نمیشه تنهایی بره و بخوابه و از صداهای مختلف و سایه عروسکهاش میترسه و یا اینکه صداهایی از خودش در میاره و با حالت عصبانی میاد تو اتاق ما یکبار با روش جمع کردن ستاره و گرفتن جایزه و بردن به پارک که خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت رفت تو اتاقش تا بخوابه نیم ساعتی تو تختش بود و هی وول میخورد و با خودش حرف میزد ایندفعه من دلم طاقت نیاورد و رفتم آوردمش پیش خودمون که گناه داره و چرا؟!به خاطر دو سه تا گرفتن ستاره و جایزه اذیت بشه که از فردا بازم روز از نو روزی از نو دیگه نمیرفت و وقتی میگفتیم برو تو اتاق خودت عصبانی میشد و صدای شیر ترسناک در میاورد.
یکی از شبها نصفه شب دیدم تو حالت خواب داره بلند بلند میخنده ترسیدم و بیدارش کردم دیدم چشاش بازه و گرد و بازم میخنده وحشت کردم و مازیار رو بلند کردم که ببین آرین چش شده و بغلش کرد و ضربان قلبشو چک کرد و گفت چیزی نیست داره خواب میبینه نترس! سر درد شدیدی گرفتم با خودم گفتم احتمالا این چند روز بهش فشار آوردم که تو اتاق خودش بخوابه و اینجوری شده صدقه گذاشتم کنار و از خدا تشکر کردم بابت نعمت سلامتی که بهمون داده و دیگه فکرشم نمیکنم حالا حالا ها جدا کنم.
روز کودک رو به تمام کودکان مخصوصا بچه های وبلاگی تبریک میگم انشالله که همیشه در کنار پدر و مادر سالم باشن آرین عزیزم کوچولوی مهربونم روز جهانی کودک مبارک
شنبه تو یکی از خانه های بازی اهواز جشنی بود که به همراه چند تایی از بچه های وبلاگی رفتیم و جشن خوبی بود و به بچه ها خیلی خوش گذشت مخصوصا به آرین که کلی اون وسطا میرقصید...
و تو بازی عمو عمو زنجیر باف شرکت کرد و وقتی آقای مجری گفت آرین با صدای چی؟آرین بلند گفت شیر!! آقاهه هم با تعجب از آرین پرسید آرین حالا بگو ببینم صداش چجوریه؟ آرین با صدای بلندی گفت :
هیخخخخخخخخخخخخخخ (ته گلو بخوانید لطفا) یا شاایدم هااااخخخخخخ
و کلی مورد پسند آقای مجری شد
آرین و یونا در جشن روز جهانی کودک
یه کاغذی گذاشته بودن رو زمین که بچه ها برن و نقاشی بکشن آرین هم رفت و مشغول شد بعد اومد پیشم و گفت مامانی کشیدم منم دوربین رو دادم دستش و گفتم برو از نقاشیت عکس بگیر بیار ببینم من اینجا نشستم رفت و عکس گرفت عکس زیر هنر عکاسی و نقاشی آرین
آرین - یکتا نازنازی و آیلین عسلیدر جشن دردونه