آرتین کلافه بوداومدیم خونمون جمعه ناهار مهمون داشتم مامان بزرگم و مامانم اینا اومده بودنسنگ تموم گذاشتم شوید باقالی پلو با ماهیچه و آش دوغ درست کرده بودمبه نظر خودم عالی شده بود البته همه هم تعریف کردن جای مازیار جونم خالی بود!
چیزی که اینروزها آرتین رو آروم میکنه آهنگه!وقتی گریه میکنه آهنگ باز میکنیم و در هر حالتی باشه بلند میشه و میرقصه!پسر خوش اخلاق من اینروزها خیلی مریضه و حوصله هیچی رو نداره فقط چسبیده به من و گریه میکنه اسهالش بهتر شده ولی دو روزه تب کرده و بیقرار و بیحاله هیچی نمیخوره یا میخوره خیلی کم ! هر چهار ساعت با کلی درد سر براش شیاف میزارم تا میخوام پوشکش رو عوض کنم گریه میکنه و میترسه فکر میکنه میخوام شیاف براش بزارم! بابایی از راه دور جویای حال آرتین هست و امروز رفتم براش به خاطر آبریزش بینی و خلت گلوش سودوافدرین خریدم خودمم خیلی حالم خوش نیست مریض شدم حسابی بدن درد و آبریزش شروع شده با کمی گلو درد آرین هم فکر کنم از ما بگیره !
انشالله که آرتین جونم زود زود خوب بشه و مثل همیشه خندون باشه :-)