سلام عزیزان
آرین : مامانی کاشکی آرتین زودتر بزرگ بشه
حالا چرا آرتین زودتر بزرگ بشه چون اینروزها بلا شده و همه جا رو بهم میریزه و اعصاب مصاب برا آرین نذاشته
وقتی آرین اکس باکس بازی میکنه میره و دکمه اش رو میزنه و خاموش میکنه
وقتی آرین تبلت بازی میکنه میره دور و برش میچرخه و هر وقتی هم تبلت رو ازش میگیره و نمیذاره بازی کنه
وقتی رو تخت با هم دراز میکشن آرتین میپره رو آرین و موهاش رو میکشه!
وقتی آرین غذا میخوره دست میکنه تو غذای آرین و غذاش رو میریزه
وقتی آرین دراز میکشه و کارتون میبینه میاد و درست میشنه رو کله اش
وقتی آرین ... آرین میگه کاشکی آرتین بزرگ بشه
نمیدونه که با بزرگتر شدن آرتین مشکلاتش زیادتر خواهد شدروزی که دفتر مشقش رو پاره کنه روزی که مداد هاش و پاکنش رو برداره و گم بشه و خیلی چیزهای دیگه
خدا رو شکر که آرین سرش با آرتین گرم میشهو بیشتر اوقات با هم بازی میکنن و آرین توپ بازی رو به آرتین یاد میده کلمات رو شمرده شمرده میگه تا داداشش یاد بگیره!منم خیلی خوشحالم که دو تایی قراره در آینده نزدیک همبازی و همصحبتهای خوبی برای هم باشن
بر خلاف آرین آرتین هر شب تو تخت خودش میخوابه بعد از اینکه خوابید میزارمش تو تختش حتی بعضی وقتها نمیخواد بخوابونمش پستونکش رو میزارم تو دهنش و میزارم تو تختش و خودش میخوابه
دیروز بود که گذاشتمش تو تختش و اومدم تو هال که دیدم صدا میاد از اتاقش و هنوز نخوابیده با خودم گفتم ولش کن الان میخوابه که یهو نمیدونم چطور شد که بی اختیار بلند شدم و رفتم تو اتاق چراغ رو که روشن کردم دیدم بله آرتین اومده بالای تخت و ایستاده! همون قسمتی که چراغ خواب رو میزارم روش! وای یعنی اگه چند دقیقه دیر تر میرسیدم نمیدونم چی میشد!چند وقته که یاد گرفته از مبلهامون میره بالا و پایین اومدنش رو هم بلده به پشت میخوابه و میاد پایین ولی از اون تخت به اون بلندی نمیدونم چجوری میخواست بیاد پایین! مثل عکس زیر
انقدر به پستونکش وابسته شده که اگه یه روزی پستونکه نباشه خوابش نمیبره نمیدونم چه بلایی بعضی وقتها سر این پستونکها میاد فکر کنین من بیشتر از ۱۰ ۲۰ تا پستونک تا حالا براش خریدم بعضی شبها میشه که موقع خواب یه دونه اش هم نمیتونم پیداش کنم و چند ساعتی وقت صرف میکنم که پستونک رو پیدا کنم
انقدر بامزه این پستونک ها رو میزاره تو دهنش که دلم غش میره براش یهو میبینیم پستونکی که دوساعته داریم دنبالش میگردیم تو دهن آرتینه؟! آرتیـــــــــــــــــــن از کجا پیداش کردی ؟ عین موش میخنده و فرار میکنه! واقعا خودمم بعضی وقتها گیج میشم که این پستونک رو از کجا ممکنه این بچه پیدا کرده باشه! وقتی کج میزاریم تو دهنش خودش میچرخونه و درستش میکنه!
شیشه شیرش رو میدم دستش و خودش میخوره برمیگردم که شیشه رو ازش بگیرم میبینم خورده و انداخته این سمت و پستونکش رو هم پیدا کرده و گذاشته تو دهنش و داره میخوابه ! یعنی این بچه رو عشـــــــــــــقه!
چند روز پیش خونه پسر خاله ام افطاری دعوت بودیم خیلی وقت بود که خونشون نرفته بودمشاید نزدیک ۱۰ سال ! چندین سال بود خانواده خاله مرحومم رو ندیده بودم دختر خاله هام و پسر خاله هام!بچه هاشون! چقدر همه چی عوض شده بودخاله ام چقدر نوه دار شده بود! همشون بزرگ شده بودن یه تعدادشون ازدواج کرده بودن و چند تاییشون بچه دار شده بودن خیلی باحال بودهستی کوچولو برا خودش خانمی شده بود ماشالله
کلی به آرین خوش گذشت با بچه ها تو اتاق هستی بازی کردن و موقع برگشتن به خونه مامان هستی میگه آرین بازم بیا خونمون آرین میگه مامانی میشه میشه بازم بیاییم اینجا آخه خیلی خوش گذشت!
خدا رو شکر ویزای سوئدمون هم اومد و انشالله هفته دیگه راهی سوئد هستیم و خیلی خوشحالیم آرین هر روز میپرسه کی پس میریم فرودگاه ؟ از همینجا از نوشین عزیزم تشکر ویژه ای میکنم که اکثر کارها رو خودش کرد و برنامه سفرمون یه دفعه ای جور شدممنونم عزیزم
آرین و هستی (دختر پسر خاله ام)